قرآن و سیگار و دوست دختر...

قرآنش را برداشت و رفت توی حیاط
چای را دم کردم و قوری و استکان ها را برداشتم 
تا با هم چایی بزنیم
وقتی رسیدم
سیگار به لب جلوی قرآن نشسته بود
و داشت با موبایل
با دوست دخترش حرف می زد...

نظرات

محمّد گفت…
این جا ست که شاعر می فرماد: شمع و گل و پروانه و بلبل، همه جمع اند!:))