قرآنش را برداشت و رفت توی حیاط
چای را دم کردم و قوری و استکان ها را برداشتم
تا با هم چایی بزنیم
وقتی رسیدم
سیگار به لب جلوی قرآن نشسته بود
و داشت با موبایل
با دوست دخترش حرف می زد...
چای را دم کردم و قوری و استکان ها را برداشتم
تا با هم چایی بزنیم
وقتی رسیدم
سیگار به لب جلوی قرآن نشسته بود
و داشت با موبایل
با دوست دخترش حرف می زد...
نظرات