بلند شد کمی قدم زد و گفت: این محمد هم با این قرآنش...
گفتم: قرآن را که خدا نازل کرده نه پیامبر!
خندید و گفت: محمد در سفر های تجاریش این چیز ها را از این و آن یاد گرفت و به اسم خدا به خورد مردم داد...
اصلاً ما قبل از اسلام زردشت و اوستا را داشتیم که بهتر از این حرف ها را می زدند...
کمی نگاهش کردم و گفتم آن قرآن را که همیشه سر طاقچه تان بود اقلاً...
پرید وسط حرفم و گفت: برو بابا آن را که فروختم پنج هزار تومان و پولش را هم دادم پیتزا خریدم....
گفتم: قرآن را که خدا نازل کرده نه پیامبر!
خندید و گفت: محمد در سفر های تجاریش این چیز ها را از این و آن یاد گرفت و به اسم خدا به خورد مردم داد...
اصلاً ما قبل از اسلام زردشت و اوستا را داشتیم که بهتر از این حرف ها را می زدند...
کمی نگاهش کردم و گفتم آن قرآن را که همیشه سر طاقچه تان بود اقلاً...
پرید وسط حرفم و گفت: برو بابا آن را که فروختم پنج هزار تومان و پولش را هم دادم پیتزا خریدم....
نظرات