معلوم و مجهول

گفت : برای چه می نویسی؟
گفتم : برای دلم!
گفت : آدم که برای دلش می نویسد 
یک صفجه ی ورد باز می کند و هر چه خواست می نویسد
آن وقت آن را توی کامپیوترش سِیو می کند، نه توی اینترنت...
گفتم : مگر نمی دانی دل من وِل است؟!
می نویسم تا بلکه یک بار بیاید و نوشته هایم را بخواند!
گفت: این جور نوشتن مفید نیست!
گفتم: مفید یعنی چه؟!
گفت مفید یعنی با کمک یک معلوم از یک مجهول به یک معلوم دیگر برسی!
گفتم: برو بابا!
آن قدر معلوم و مجهول کردید که علی معلم دامغانی شد معلوم و فروغ فرخزاد شد نامعلوم...



نظرات

‏بی تفاوت گفت…
به یک آغوش باز و گرم به همراه دو تا دست مهربان جهت یک ساعت گریه نیاز فوری دارم لازم به ذکر است در تمام این یک ساعت احتیاج به هیچگونه حرفی جهت دلداری و ترحم نیس
وضع من از تو بد تره بی تفاوت
یه دوست گفت…
سلام
لینکتون کنم پس؟
وبلاگ باران با یه مطلب با عنوان:تکلیف خودمونو معین کنیم!به روزه
در ضمن از این به بعد مطالب وبلاگ از هم جدا شده توی وبلاگهای دیگه به نمایش گذاشته میشه!
حتما سر بزنید و اگر خواستین به وبلاگهای جدید هم سر بزنید و نظر بدید
موفق باشید
ناشناس گفت…
صلاح مملکت خویش دوستان دانند