پدر

سه سالش هنوز کامل نشده
نشونده بودمش روی پام
از سر شوخی سر پدرش داد زدم
عصبانی شد و با دستای کوچیکش
خوابوند زیر گوشم!
خیلی درد گرفت
آخه توی زندگی سی ساله م، 
 این جوری از پدرم حمایت نکرده بودم...

نظرات

یه دوست گفت…
سلام
خیلییییییییییی نوشته هاتون ابتکاری و جالبن
ولی این یه کم پیچیده بود متوجه نشدم:)
محمّد گفت…
اووه! علی آقا چه قدر خوشش اومده:)) قشنگ بود دس پلنه جان...
از خودت که گذشت، ولی خدا عقلی به بچه ات بده:))
بچه که بودم فکر می کردم وقتی بزرگ بشم عاقل می شم ولی نشد