دوچرخه در خرداد ۱۰, ۱۳۸۹ دریافت پیوند فیسبوک X Pinterest ایمیل سایر برنامهها تمام كودكيم در دوچرخه اي خلاصه مي شد كه پدر وعده ي خريدنش را به من داد و آن را براي برادرم خريد و من هنوز هم پياده ام... نظرات محمّد گفت… سلام. خیلی قشنگ بود، آفرین!بزرگتر هم که شدم قاعده عوض نشده بود...باز هم، قصه، قصه ی چرخ بود و حسرت یک دور، دور حیاط، رکاب زدن...دور که زدم ولی به هرحال؛حیاتم را دور زدم، پیاده، و با گرده ای خم شده از بار چراها...آتش داری رفیق؟!
نظرات
بزرگتر هم که شدم قاعده عوض نشده بود...
باز هم، قصه، قصه ی چرخ بود و
حسرت یک دور، دور حیاط، رکاب زدن...
دور که زدم ولی به هرحال؛
حیاتم را دور زدم، پیاده،
و با گرده ای خم شده از بار چراها...
آتش داری رفیق؟!